اللهم عجل لولیک الفرج

مطالب علمی-مذهبی

اللهم عجل لولیک الفرج

مطالب علمی-مذهبی

مشخصات بلاگ
اللهم عجل لولیک الفرج


ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال ١٧٣ هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت. 

در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند. 

یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. 

این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت(س) معصومه را نیز مسموم کردند. 

به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س)بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است.

بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد. 

آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است. 

سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال ٢٠١ هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد دراین که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد. 

آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است. 

پس از دفن حضرت معصومه(س) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال ٢٥٦ هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع). و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد."آفتاب" سالروز وفات آن حضرت را به تمام عاشقان حضرتش تسلیت می گوید.

احادیثی پیرامون حضرت معصومه(س)
قال الصادق علیه السلام:
ان للّه حرماً و هو مکه ألا انَّ لرسول اللّه حرماً و هو المدینة ألا وان لامیرالمؤمنین علیه السلام حرماً و هو الکوفه الا و انَّ قم الکوفة الضغیرة ألا ان للجنة ثمانیه ابواب ثلاثه منها الى قم تقبض فیها اموأة من ولدى اسمها فاطمه بنت موسى علیهاالسلام و تدخل بشفاعتها شیعتى الجنة با جمعهم

خداوند حرمى دارد که مکه است پیامبر حرمى دارد و آن مدینه است و حضرت على (ع) حرمى دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از 8 درب بهشت سه درب آن به قم باز مى شود - زنى از فرزندان من در قم از دنیا مى رود که اسمش فاطمه دختر موسى (ع) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مى شوند.


عن سعد عن الرضا(ع) قال:
یا سعد من زارها فله الجنة
ثواب الأعمال و عیون اخبار الرضا(ع): عن سعد بن سعد قال: سالت اباالحسن الرضا(ع) عن فاطمه بنت موسى بن جعفر (ع) فقال:
من زارها فله الجنة
امام رضا (ع) فرمود- کسى که حضرت فاطمه معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است . 

کامل الزیارة:عن ابن الرضا علیهماالسلام قال:
من زار قبر عمتى بقم فله الجنة
امام جواد - کسى که عمه ام را در قم زیارت کند پاداش او بهشت است . 

امام صادق (ع):
من زارها عارفاً بحقّها فله الجنة (بحار ج ٤٨ صفحه ٣٠٧)
امام صادق (ع) کسى که آن حضرت را زیارت کند در حالى که آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد بهشت پاداش اوست . 

امام صادق (ع):
«الّا انَّ حرمى و حرم ولدى بعدى قم» (بحار ج ٦٠ صفحه ٢١٦ )
امام صادق (ع) - آگاه باشید که حرم و حرم فرزندان بعد از من قم است

جایگاه حضرت معصومه(س)
لقب «معصومه» را امام رضا(ع) به خواهر خود عطا فرمود:آن حضرت در روایتى فرمود:
«مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى.» (ناسخ التواریخ، ج ٣، ص ٦٨، به نقل از کریمه اهل بیت، ص ٣٢)

«هرکس معصومه را در قم زیارت کند،مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.»
این لقب، که از سوى امام معصوم به این بانوى بزرگوار داده شده، گویاى جایگاه والاى ایشان است.

امام رضا(ع) در روایتى دیگر مى فرماید:
هرکس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در رى یا خواهرم را در «قم» زیارت کند که ثواب زیارت مرا در مى یابد. (زبدة التصانیف، ج ٦، ص ١٥٩، به نقل از کریمه اهل بیت، ص ٣ .)

  • کاظم گلابچی فرد


کی می‌شود به سامره در «سرّ من رای»

گویم به هادی و تو سلامٌ علیکما 

تا روز مرگ جان بدهم در ولایتان 

حبّ شما طلب بکنم روزی از خدا 

در فضل «ابومحمّد»‌ی ای چشمه کرم 

«ابن الرضا»ست شهرتت ای معدن سخا! 

صاحب لوای عسگر دین است باب تو 

ای مادر عفیفه تو «سوسنِ» حیا 

ای همچو بومسیلمه کذاب، خصم تو 

تو از کجا و مدّعی جاهل از کجا؟ 

ای آفتاب یازدهم، سرّ احمدی 

ای نورِ از سلاله خورشیدِ انّما 

ای وارث ودیعه زهرا، امام نور 

ای امتداد چشمه تطهیر تا شما 

مسموم زهر خصم ولایت چنان حسن 

مظلوم روزگار تویی مثل مرتضی 

امروز چشم شیعه به صحن و سرای توست 

فرزند نور، ای پسرت حجت خدا! 

در پشت ابر، ماه تمام تو تا به کی؟ 

با پای خسته گرم طلب شیعه تا کجا؟ 

أین الامام؟ یا حسن عسگری، دخیل

در انتظار سامره توست، کربلا...

  • کاظم گلابچی فرد

صلی الله علیک یا رسول الله(ص)

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد(ص)

و آل محمد(ع)


من عاشق محمدم
از تروریسم متنفرم
توهین به پیامبران الهی را محکوم میکنم.


  • کاظم گلابچی فرد


ولادت حضرت محمد مصطفی(ص) و امام جعفر صادق(ع)
تولد نور

حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله در عام الفیل ( سال 570 میلادی ) در ماه ربیع الاول دیده به جهان گشود.مورخان شیعه، ولادت پیامبر اکرم را در صبح جمعه‌ی هفدهم ربیع الاول و اکثر علمای اهل سنت، در روز دوازدهم همان ماه می‌دانند.
امام صادق(ع) به نقل از سلمان فارسى فرمود:

پیامبر اکرم(ص)فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خودش آفرید  نیز امام صادق(ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اکرم(ص)فرمود: «اى محمد! قبل از این که آسمان‏ها، زمین، عرش و دریا راخلق کنم. نور تو و على را آفریدم...».
ثقه‏ الاسلام کلینى(ره) مى‏ نویسد: امام صادق(ع) فرمود:

«هنگام ولادت‏ حضرت رسول اکرم(ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامى پیامبر)بود. یکى از آن دو به دیگرى گفت: آیا مى‏بینى آنچه را من‏مى‏بینم؟دیگرى گفت: چه مى‏بینى؟ او گفت: این نور ساطع که ما بین مشرق ومغرب را فرا گرفته است! در همین حال، ابوطالب(ع) وارد شد و به‏ آن‏ها گفت:
چرا در شگفتید؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را به گفت. ابوطالب به اوگفت: مى‏خواهى بشارتى به تو بدهم؟ او گفت: آرى. ابو طالب گفت:از تو فرزندى به وجود خواهد آمد که وصى این نوزاد، خواهد بود
سیمای محمد(ص)
امام جعفر صادق(ع) فرمود: امام حسن(ع) از دائى‏اش، «هند بن ابى‏هاله‏» که در توصیف چهره پیامبر(ص) مهارت داشت، در خواست‏ نمود تا سیماى دل آراى خاتم پیامبران(ص) را براى وى توصیف‏ نماید. هند بن ابى هاله در پاسخ گفت:

«رسول خدا(ص) در دیده‏ هابا عظمت مى‏ نمود، در سینه‏ ها مهابتش وجود داشت .قامتش رسا، مویش‏نه پیچیده و نه افتاده، رنگش سفید و روشن، پیشانیش گشاده،ابروانش پرمو و کمانى و از هم گشاده، در وسط بینى برآمدگى‏ داشت، ریشش انبوه، سیاهى چشمش شدید، گونه هایش نرم و کم‏ گوشت.دندان هایش باریک و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راه ‏رفتن با وقار حرکت مى‏کرد. وقتى به چیزى توجه مى‏کرد به طور عمیق‏ به آن مى‏ نگریست، به مردم خیره نمى‏شد، به هر کس مى‏ رسید سلام‏ مى‏ کرد، همواره هادى و راهنماى مردم بود.

براى از دست دادن امور دنیایى خشمگین نمى‏ شد. براى خدا چنان غضب‏ مى ‏نمود که کسى او را نمى‏شناخت. اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود،برترین مردم نزد وى کسى بود که، بیشتر مواسات و احسان و یارى‏مردم نماید...»
سعدى با الهام از روایات، در اشعار زیبایى آن حضرت را چنین‏ توصیف نمود:
ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نروید به اعتدال محمد قدر فلک را کمال ومنزلتى نیست در نظر قدر با کمال محمد وعده دیدار هر کسى به قیامت لیله اسرى شب وصال محمد آدم و نوح و خلیل و موسى وعیسى آمده مجموع در ظلال محمد عرصه گیتى مجال همت او نیست روز قیامت نگر مجال محمد و آنهمه پیرایه بسته جنت فردوس بو که قبولش کند بلال محمد شمس و قمر در زمین حشر نتابد نور نتابد مگر جمال محمد همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد شاید اگر آفتاب و ماه نتابد پیش دو ابروى چون هلال محمد چشم مرا تا بخواب دید جمالش خواب نمیگیرد از خیال محمد سعدى اگر عاشقى کنى و جوانى عشق محمد بس است و آل محمد

مصونیت و پیراستگى پیامبر از خلاف و خطا، بسان دیگر پیامبران داراى مراحل سه‏گانه است، و این مراحل عبارتنداز:
1- مصونیت مطلق (عمدى و سهوى) در تبلیغ شریعت.
2- عصمت از خلاف و گناه در رفتار و گفتار.
3- پیراستگى از خطا و لغزش در جریانهاى عادى.

امام‌ صادق‌ ( ع‌ )
حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ علیه‌ السلام‌ رئیس‌ مذهب‌ جعفرى‌ ( شیعه‌ ) در روز 17ربیع‌ الاول‌ سال‌ 83 هجرى‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود .
پدرش‌ امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) و مادرش‌ "ام‌ فروه‌" دختر قاسم‌ بن‌ محمد بن‌ ابى‌ بکر مى‌باشد.
کنیه‌ آن‌ حضرت‌ : "ابو عبدالله‌" و لقبش‌ "صادق‌" است‌ . حضرت‌ صادق‌ تا سن‌ 12 سالگى‌ معاصر جد گرامیش‌ حضرت‌ سجاد بود و مسلما تربیت اولیه‌ او تحت‌ نظر آن‌ بزرگوار صورت‌ گرفته‌ و امام‌ ( ع‌ ) از خرمن‌ دانش‌ جدش‌ خوشه‌چینى‌ کرده‌ است‌ .
پس‌ از رحلت‌ امام‌ چهارم‌ مدت‌ 19 سال‌ نیز در خدمت‌ پدر بزرگوارش‌ امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) زندگى‌ کرد و با این‌ ترتیب‌ 31 سال‌ از دوران‌ عمر خود را در خدمت‌ جد و پدر بزرگوار خود که‌ هر یک‌ از آنان‌ در زمان‌ خویش‌ حجت‌ خدا بودند ، و از مبدأ فیض‌ کسب‌ نور مى‌نمودند گذرانید .
بنابراین‌ صرف‌ نظر از جنبه‌ الهى‌ و افاضات‌ رحمانى‌ که‌ هر امامى‌ آن‌ را دار مى‌باشد ، بهره‌مندى‌ از محضر پدر و جد بزرگوارش‌ موجب‌ شد که‌ آن‌ حضرت‌ با استعداد ذاتى‌ و شم‌ علمى‌ و ذکاوت‌ بسیار ، به‌ حد کمال‌ علم‌ و ادب‌ رسید و در عصر خود بزرگترین‌ قهرمان‌ علم‌ و دانش‌ گردید .
پس‌ از درگذشت‌ پدر بزرگوارش‌ 34 سال‌ نیز دوره‌ امامت‌ او بود که‌ در این‌ مدت‌ "مکتب‌ جعفرى‌" را پایه‌ریزى‌ فرمود و موجب‌ بازسازى‌ و زنده‌ نگهداشتن‌ شریعت‌ محمدى‌ ( ص‌ ) گردید.

  • کاظم گلابچی فرد

اعمال روز نهم ماه‏ ربیع الاول
این روز، روز عید و جشن و شادی بزرگ برای مؤمنان به مناسبت به امامت و خلافت رسیدن صاحب الزمان (ع) است. لذا اعمال زیر در این روز پسندیده است.
1- اطعام به دوستان و ایجاد فرح و شادی در بین آنان.
2- پوشیدن لباس نو.
3- شکر و عبادت خداوند متعال.
4- گشاده دستی و فراوانی برای خانواده.

  • کاظم گلابچی فرد


  • کاظم گلابچی فرد


در سال یازدهم هجرت رسول اکرم (ص) در آخرین سفرحج (در عرفه)، در مکه و در غدیرخم، در مدینه قبل از بیمارى و بعد از آن در جمع یاران و یا در ضمن ‏سخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هیچ ابهام، از رحلت ‏خود خبر داد. چنان که قرآن رهروان رسول خدا (ص) را آگاه ساخته بود که ‏پیامبر هم در نیاز به خوراک و پوشاک و ازدواج و وقوع بیمارى و پیرى مانند دیگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد. پیامبر اکرم (ص) یک ماه قبل از رحلت فرمود: «فراق نزدیک شده و بازگشت ‏به سوى خداوند است. نزدیک است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم و من دو چیز گران در میان شما مى ‌گذارم و مى‌‏روم: کتاب خدا و عترتم، و خداوند لطیف و آگاه به من خبر داد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر برمن ‏وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود».

در حجه‌‏الوداع در هنگام رمى‏ جمرات فرمود: «مناسک خود را از من ‏فرا گیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم و هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید».

روزى به آن حضرت خبر دادند که مردم از وقوع مرگ شما اندوهگین ‏و نگرانند. پیامبر در حالى که به فضل بن عباس و على بن‌ابى‏طالب (ع) تکیه داده بود به سوى مسجد رهسپار گردید و پس از درود و سپاس پروردگار، فرمود: «به من خبر داده‏ اند شما از مرگ ‏پیامبر خود در هراس هستید. آیا پیش از من، پیامبرى بوده است که‏ جاودان باشد؟! آگاه باشید، من به رحمت پروردگار خود خواهم ‏پیوست و شما نیز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهید شد».

روزی دیگر پیامبر (ص) با کمک علی (ع) و جمعی از یاران خود به قبرستان بقیع رفت و برای مردگان طلب آمرزش کرد . سپس رو به علی (ع) کرد و فرمود:  «کلید گنجهای ابدی دنیا و زندگی ابدی در آن، در اختیار من گذارده شده و بین زندگی در دنیا و لقای خداوند مخیر شده‌ام، ولی من ملاقات با پروردگار و بهشت الهی را ترجیح داده ام».

در چند روز آخر از زندگى رسول اکرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود:

«اى مردم! آتش فتنه‏‌ها شعله ‏ور گردیده و فتنه‏‌ها همچون پاره‏هاى امواج تاریک شب روى آورده است. من در روز رستاخیز پیشاپیش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در می آئید. آگاه باشید که من درباره ثقلین از شما می پرسم، پس بنگرید چگونه پس از من درباره آن دو رفتار می‌کنید، زیرا که خدای لطیف و خبیر مرا آگاه ساخته که آن دو از هم جدا نمی شوند تا مرا دیدار کنند. آگاه باشید که من آن دو را در میان شما به جای نهادم ( کتاب خدا و اهل بیتم ). بر ایشان پیشی نگیرید که از هم پاشیده و پراکنده خواهید شد و درباره آنان کوتاهی نکنید که به هلاکت می‌رسید».

آنگاه پیامبر (ص) با زحمت به سوی خانه اش به راه افتاد. مردم با چشمانی اشک آلود آخرین فرستاده الهی را بدرقه می کردند. در آخرین روزها پیامبر به علی (ع) وصیت نمود که او را غسل و کفن کند و بر او نماز بگزارد. علی (ع) که جانش با جان پیامبر آمیخته بود، پاسخ داد:  «ای رسول خدا، می‌ترسم طاقت این کار را نداشته باشم».

پیامبر (ص) علی (ع) را به خود نزدیک کرد. آنگاه انگشترش را به او داد تا در دستش کند. سپس شمشیر، زره و سایر وسایل جنگی خود را خواست و همه آنها را به علی سپرد.

فردای آن روز بیماری پیامبر (ص) شدت یافت اما او در همین حال نیز اطرافیان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش می کرد. سپس به حاضران فرمود:  «برادر و دوستم را بخواهید به اینجا بیاید».

ام سلمه، همسر پیامبر گفت: «علی را بگویید بیاید. زیرا منظور پیامبر جز او کس دیگری نیست».

هنگامی که علی (ع) آمد، پیامبر به او اشاره کرد که نزدیک شود. آنگاه علی (ع) را در آغوش گرفت و مدتی طولانی با او راز گفت تا آنکه از حال رفت و بیهوش شد. با مشاهده این وضع، نواده‌های پیامبر (ص) حسن و حسین (ع) به شدت گریستند و خود را روی بدن رسول خدا افکندند. علی (ع) خواست آن دو را از پیامبر (ص) جدا کند. پیامبر (ص) به هوش آمد و فرمود: «علی جان آن دو را واگذار تا ببویم و آنها نیز مرا ببویند، آن دو از من بهره گیرند و من از آنها بهره گیرم».

سرانجام پیامبر (ص) هنگامی که سرش بر دامان علی (ع) بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد.

در شهادت امام حسن مجتبی (ع)

در وصف ذات، صحبت ما احتیاج نیست 

زیرا که در صفات خدا «احتیاج» نیست

باید به بال رفت و درآورد گیوه را    

در بارگاه قرب تو پا احتیاج نیست

تو بی ‌وسیله هم بلدی معجزه کنی   

دست تو را به لطف عصا احتیاج نیست

بوی طعام سفره، خودش می‌کشد مرا  

تا خانه‌ی تو راهنما احتیاج نیست

خواهش نکرده اهل کرم لطف می‌کنند

این جا به التماس گدا احتیاج نیست

اصلاً پی معالجه ی این جگر مباش

"بیمار عشق را به دوا احتیاج نیست"

محشر برای رو شدن اعتبار توست  

کی گفته است روز جزا احتیاج نیست؟

تو با سکوت کردن خود، جنگ می‌کنی

 تیغ تو را به کرب و بلا احتیاج نیست

وقتی نداشت  مادر تو سنگ قبر هم

دیگر تو را به صحن و سرا احتیاج نیست 

شاعر:علی اکبر لطیفیان


شهادت امام رضا (ع),نحوه شهادت امام رضا (ع),زندگینامه امام رضا (ع)

شرح شهادت امام رضا (ع) در منابع اسلامی
در روایتی از اباصلت آمده است: «مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.»
درباره نحوه شهادت امام رضا (ع)، بیشتر عالمان شیعه و همچنین تعداد زیادی از علمای اهل سنت، قائل هستند که آن حضرت مسموم و شهید شده است. البته درباره عامل شهادت امام هشتم، اختلاف‌نظرهایی وجود دارد؛ اما قول مشهور این است که آن حضرت، توسط «مأمون» خلیفه عباسی مسموم و به شهادت رسید.
برخی از علمای اهل سنت بر این نظرند که مأمون، امام رضا (ع) را مسموم نکرده است و برای این گفته خود دلائلی هم ذکر می‌کنند. از جمله آن دلائل این است که مأمون دختر خود را به همسری امام جواد (ع) درآورد. مأمون به برتری امام رضا (ع) در برابر علما استدلال می‌کرد. بعد از درگذشت امام رضا (ع) مأمون بسیار ناراحت و غمگین بود و...
در ادامه خواهیم گفت که به هیچ یک از دلائل در این رابطه نمی‌توان استناد کرد.
همچنین عده‌ای از علمای اهل سنت نیز بر این باورند که امام رضا (ع) مسموم شده است و عامل جنایت، عباسیان اما شخصی غیر از مأمون، بوده است. برای مثال؛ ابن‌جوزی می‌گوید: «وقتی عباسیان دیدند خلافت از دست آنها خارج شد (به واسطه ولایت‌عهدی) و به دست علویان افتاد، امام رضا (ع) را مسموم کردند.» این قول نیز چندان صحیح به نظر نمی‌رسد؛ زیرا «بیشتر مورخان و راویان اجماع دارند که مأمون سم را به امام (ع) داده نه غیر او.»
همچنین روایات مستندی از امام رضا (ع) وارد شده است که در آن، حضرت شهادت خود را پیش‌گویی کرده و عامل این جنایت را مأمون دانسته است. امام رضا (ع) به هرثمة بن اعین می‌گوید: «موقع مرگ من فرا رسیده است. این طاغی (مأمون) تصمیم گرفته مرا مسموم کند...»
عده‌ای از پژوهشگران معتقدند که شورش عباسیان در بغداد و تصمیم مأمون برای حضور در این شهر، سبب شد تا اطرافیان این خلیفه به وی هشدار دهند که در نبود وی و حضور ولیعهد ـ که منظور امام رضا (ع) بود ـ کار حکومت به مشکل برخواهد خورد و به همین دلیل، مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت رساند.
به نظر می‌رسد انگیزه اصلی مأمون در به شهادت رساندن امام رضا (ع) همین مطلبی باشد که ذکر شد. چرا که قیام عباسیان در بغداد جز به خاطر ترس از روی کار آمدن علویان نبوده است.
طبری می‌نویسد: «مأمون نامه‌ای به بنی‌عباس در بغداد نوشت و مرگ علی بن موسی (ع) را به آنان اعلام کرد و از آنان خواست که به اطاعت او درآیند؛ زیرا دشمنی آنان با او جز با بیعت وی با علی بن موسی (ع) نبوده است.»

شهادت امام رضا (ع),نحوه شهادت امام رضا (ع),زندگینامه امام رضا (ع)

از دیگر موجباتی که مورخان در قتل امام رضا (ع) ذکر کرده‌اند، کینه‌ای می‌دانند که مأمون از امام رضا (ع) به دل گرفته بود. طبرسی می‌نویسد: «علتی که موجب شد مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت برساند، این بود که آن حضرت بی‌محابا (و بدون ترس) حق را در برابر مأمون اعلام می‌کرد. در بیشتر موارد در مقابل او قرار می‌گرفت که موجب عصبانیت و کینه او می شد...»
همانگونه که بیان شد، از نظر روایات شیعی، شکی نیست که مأمون، حضرت رضا (ع) را مسموم کرد. اما اینکه کیفیت این عمل چگونه بوده است، چند نوع روایت وجود دارد که به آنها اشاره می‌کنیم.
روایتی را شیخ مفید از عبدالله بن بشیر نقل کرده که عبدالله گفت: «مأمون به من دستور داد که ناخن‌های خود را بلند کنم ... سپس مرا خواست و چیزی به من داد که شبیه تمر هندی بود و به من گفت: این را به همه دو دست خود بمال ... سپس نزد امام رضا (ع) رفت و به من دستور داد که انار برای ما بیاور. من اناری چند حاضر کردم و مأمون گفت: با دست خود آن را بفشار.

من فشردم و مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت خورانید و همان سبب مرگ آن حضرت شد و پس از خوردن آن آب انار، دو روز بیشتر زنده نماند.»
روایت دیگری را شیخ مفید از محمد بن جهم ذکر کرده که می گوید: «حضرت رضا (ع) انگور دوست می‌داشت. پس قدری انگور برای حضرت تهیه کردند. در حبه‌های آن به مدت چند روز سوزن‌های زهرآلود زدند. سپس آن سوزن‌ها را کشیده و نزد آن بزرگوار آوردند ... آن حضرت از آن انگورهای زهرآلود بخورد و سبب شهادت ایشان شد.»
روایتی از اباصلت هروی نیز نقل شده که می گوید: «مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.»
بنابراین، ادله‌ای که اهل سنت ذکر کرده‌اند که مأمون امام رضا (ع) را به شهادت نرسانده بی‌اساس است؛ چرا که مأمون فردی بود که به خاطر حکومت، برادرش امین را به قتل رساند و محبوبیت امام رضا (ع) در نزد او از برادرش بیشتر نبود. و گریه ظاهری او بعد از مرگ امام (ع) به جهت منحرف کردن اذهان علویان و طرفداران امام رضا (ع) بوده است.
بعد از شهادت امام رضا (ع) شیعیان، بدن شریف آن حضرت را در خراسان تشییع کردند. این تشییع جنازه به حدی پر شور بود که تا آن زمان مثل آن دیده نشده بود. همه طبقات در تشییع جنازه امام حاضر شدند. آن امام همام، در سال 203 قمری در شهر طوس به خاک سپرده شد و بارگاه عظیمش امروز میزبان صدها هزار عزادار است، در حالی که هیچ نشانی از خلافت پهناور مأمون وجود ندارد.

  • کاظم گلابچی فرد



دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی است


دوباره حال همه عاشقان تماشایی است


که فصل پر زدن از انزوای تنهایی است


سفر حکایت یک اتفاق رویایی است


ببند بار سفر را که یار نزدیک است


طلوع صبح شب انتظار نزدیک است


ببین که قفل قفس را شکسته، می آیند


کبوتران حرم دسته دسته می آیند


چو موج از همه سو دلشکسته می آیند


غریب، از نفس افتاده، خسته می آیند


که باز بعد چهل شب، کنار او باشند


شبیه حضرت زینب کنار او باشند


تمام پشت سر جابر ابن عبدلله


چه عاشقانه قدم می زنند در این راه


از اشتیاق حرم راه می شود کوتاه


هر آنکه خواهد از این جام عشق، بسم الله


که این پیاده روی برترین عزاداری است


قسم به نور، که این ابتدای بیداری است


دوباره حال من و شعر می شود مبهم


دلی که دست خودم نیست می شود کم کم


در آرزوی حرم غرق در غم و ماتم


اگر اجازه دهد زائرش شوم، من هم


«غروب در نفس تنگ جاده خواهم رفت


پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت»

  • کاظم گلابچی فرد
خلاصه ای از زندگینامه حضرت امام موسی کاظم(ع)

ولادت، کنیه و القاب 

هفتمین امام شیعیان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در هفتم ماه صفر سال 128 هجری قمری در ابواء متولد گردید. 

پدر بزرگوارش حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و مادر گرامیش حمیده است. 

میلادش برای امام صادق علیه السلام چنان شادی‌بخش بود که آن حضرت به‌همین مناسبت سه روز جشن گرفت و مردم مدینه را اطعام نمود. 

 

زندگینامه امام کاظم (ع)

نام مبارکش موسی و القاب و کنیه هایش متعدد است؛ مشهورترین لقبش کاظم و صابر و معروف‌ترین کنیه‌اش ابوالحسن است. نقش نگین انگشتری‌اش جمله حسبی الله بوده است. 

امامت

او که براساس تقدیر الهی قرار بود پس از پدر بزرگوارش امامت امت را به عهده بگیرد، 

تحت تربیت فوق‌العاده امام صادق مراحل رشد و کمال را پشت سر گذاشت و مرحله نوجوانی و جوانی را طی نمود، به گونه ای که تا آخر عمر، جلال و جمال الهی در صورت و سیرتش مشهود بود. 

از حوادث مهم دوران جوانی آن امام، مرگ نابهنگام برادر بزرگترش، اسماعیل، بود که از الطاف خفیّه الهیّه محسوب می‌شد و زمینه‌ساز تثبیت امامت وی شد. تلاش امام جعفر صادق علیه السلام نیز در این راستا و به منظور جلوگیری از انحراف جریان امامت بود. هر چند بعدها نیز گروهی پیدا شدند و پس از امام صادق علیه السلام معتقد به امامت اسماعیل گشتند و مرگ او را انکار نمودند. 

سرانجام پس از شهادت جانگداز امام صادق، موسی بن جعفر علیه السلام در سن بیست سالگی مسؤولیت بزرگ امامت و هدایت امّت را در یکی از بحرانی‌ترین دوران‌ها به دوش گرفت. 

دوران امامت

از مشکلات روزهای نخستین امامت موسی بن جعفر علیه السلام، ادّعای امامت دروغین برادر بزرگ‌تر حضرت، عبدالله افطح ،بود که گروهی را به دنبال خود کشید و فرقه “فطحیه” به همین ترتیب شکل گرفت. هر چند با برخورد روشنگرانه‌ی امام، عبدالله با شکست روبرو گردید. 

دوران سی و پنج ساله امامت موسی بن جعفر مصادف بود با اوج قدرت حکومت بنی عباس و هم‌زمان با چهار تن از حاکمان عیّاش و خون‌آشام عباسی به‌نامهای منصور دوانیقی ، مهدی عباسی ، هادی عباسی و هارون الرشید که حضرت نیز به فراخور شرایط زمانیِ حساسِ هر یک، وظیفه سنگین امامت و هدایت امّت را به بهترین شکل ممکن به دوش کشید، و اگر چه با حوادث سهمگین و خونینی همچون واقعه فخ و شهادت مظلومانه گروهی از آل علی علیه السلام روبرو گردید، ولی لحظه‌ای از وظیفه خطیر خود کوتاهی ننمود و تلاش مستمر خویش را عمدتا در محورهای زیر متمرکز ساخت: 

1- تبلیغ دین خداوند و گسترش فرهنگ اسلام، تبیین و تشریح معارف و احکام الهی در قالب احادیث بلند و کوتاه و پاسخ به سوالات شفاهی و کتبی و. . . 

2- پرورش انسان‌های مستعد و تربیت شاگردان والامقام و شاخص در میدان علم و عمل و حفظ و حراست آنان. 

3- مبارزه بی‌امان با حاکمان جور و ستم و غاصبان خلافت و شکستن صولت شیطانی آنان در میدان‌های مختلف و تشریح مبانی حق. 

4- تربیت یاران مدیر و مدبّر و خودساخته و نفوذ دادن آنان در مراکز حساس حکومتی، تا مرز وزارت و استانداری، به منظور خنثی‌سازی نقشه‌های مخرب و دین‌سوز دشمنان، کمک به مظلومان و محرومان و دفاع از حریم شیعیان . 

5- سامان‌دهی شیعیان با شیوه‌های مختلف تربیتی، عملی، مناظره‌های سیاسی و. . . 

امام علیه‌السلام در این مسیر، نهایت تلاش خویش را مبذول داشت و در مواقع لازم از اهرم‌های فوق‌العاده‌ای همچون استفاده از معجزه، دعای مستجاب و به‌کارگیری علم امامت امام کاظم علیه السلام بهره برد. 

درایت امام

روش امام آنچنان دقیق و حساس بود که تلاش چشمگیر و جاسوسی‌های مداوم حاکمان عباسی برای به‌دست آوردن سرنخی از اقدامات امام علیه السلام بی‌نتیجه بود، و امام همچنان در همه زمینه‌ها موفق و کارآمد به پیش می‌رفت و در اوج اقتدار معنوی و اجتماعی قرار داشت، به گونه‌ای که نگاه کل جهان اسلام متوجّه ایشان بود. 

سرانجام هارون الرشید برای دستگیری امام شخصاً به صحنه آمد و طی صحنه‌سازی در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله به جوسازی علیه امام پرداخت و او را در یک جلالت ظاهری ولی در پرده‌ای از ابهام با تشکیل دو کاروان مختلف از مدینه تبعید کرد و بارها به زندان انداخت. هارون چندین بار به ترور حضرت اقدام نمود و در بعضی موارد شخصاً وارد شد که هر بار ناموفّق بود. 

ترور شخصیت امام

از این رو هارون در یک حرکت جدید، اقدام به ترور شخصیت امام کرد که آن هم ناکام ‌ماند و وی از صحنه‌سازی و اقرار و اعتراف‌گیری هم طرفی نیست. رفتار حضرت در زندان در زمینه‌های مختلف عبادی، تربیتی، ارتباط با دیگران، و تأثیرگذاری بر دوست و دشمن و . . . چنان عمیق و موثر بود که هارون نهایتاً دستور دادسندی بن شاهک ، امام علیه السلام را در بیست و پنجم رجب سال 183 هجری قمری در پنجاه و پنج سالگی با خرمای زهرآلوده به شهادت برساند. 

شهادت امام

سعی فراوان دستگاه حکومتی هارون برای مخفی نگه‌داشتن شهادت امام علیه السلام و تلاش گسترده آنان برای عادی جلوه‌دادن مرگ حضرت، نشانه‌ی پایگاه رفیع اجتماعی امام و وحشت عباسیان از اوست. 

پیکر مطهرش پس از تحمّل سال‌ها زندان به‌طور معجزه‌آسایی توسط فرزندش علی بن موسی الرضا علیه االسلام غسل داده شد و در مقابر قریش در مدینه السلام ـ در حاشیه بغداد ـ مدفون گردید. مزار شریفش مورد توجه عموم قرار گرفت و سالها بعد نوه بزرگوارش حضرت امام جواد علیه السلام در کنارش دفن شد و شیعیان دلباخته‌ی آنها شهر کاظمین را در کنار تربت پاکشان تأسیس نمودند. 

از امام موسی بن جعفر دریای بیکرانی از معارف اسلام در توحید و نبوت و امامت و معاد، و احکام و آداب تربیتی ـ اخلاقی در قالب هزاران حدیث کوتاه و بلند، و شاگردان عالم عامل، و سیره عملی ارزشمند در میدان‌های مختلف، و نسلی پاک و بابرکت به یادگار مانده است. 

  • کاظم گلابچی فرد

بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست 

یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست

بر گریه ی زهرا قسم مدیون زهراست 

چشمی که گریان عزای مجتبی نیست


  • کاظم گلابچی فرد