اللهم عجل لولیک الفرج

مطالب علمی-مذهبی

اللهم عجل لولیک الفرج

مطالب علمی-مذهبی

مشخصات بلاگ
اللهم عجل لولیک الفرج



آن شب سکوت خلوت غار حرا شکست

 

با آن شکست، قامت لات و عزا شکست

 

آمد به گوش ختم رسولان ندا بخوان

 

مهر سکوت لعل بشر زان ندا شکست

 

با خواندن نخوانده الفبا طلسم جهل

 

در سرزمین رکن و مقام عصا شکست

 

آدم به باغ خلد خدا را سپاس گفت

 

تا سدّ ظلم و فقر به ام القرا شکست

 

نوح نبى به ساحل رحمت رسید و خورد

 

طوفان به پاس حرمت خیرالورا شکست

 

بر تخت گل نشست در آتش خلیل حق

 

تا ختم الانبیا گل لبخند را شکست

 

عیسى مسیح مُهر نبوّت به او سپرد

 

زیرا که نیست دین ورا تا جزا شکست

 

آمد برون ز غار حرا میر کائنات

 

آن سان که جام خنده باد صبا شکست

 

در خانه رفت و دید خدیجه که مى دهد

 

از بوى خویش مشک غزال ختا شکست

 

بر دور خویش کهنه گلیمى گرفت و خفت

 

آمد ندا که داد به خوابش ندا شکست

 

یا «ایّها المدّثر»ش آمد به گوش و گفت

 

باید که سدّ درد ز هر بى نوا شکست

 

قانون مرگ زنده به گوران به گورکن

 

کز مرگ دختران نرسد بر بقا شکست

 

آماده بهر گفتن تکبیر کن بلال

 

چون مى دهد به معرکه خصم دغا شکست

 

اینک به خلق دعوت خود آشکار کن

 

هرگز نمى خورد به جهان دین ما شکست

 

برخیز و بت شکن که على دستیار توست

 

کز بت نمى خورد على مرتضى شکست

 

طعن ابى لهب نکند رنجه خاطرت

 

کو مى خورد ز آیه «تبّت یدا» شکست

 

«ژولیده» گفت از اثر وحى ذات حق

 

آن سکوت خلوت غار حرا شکست

 

ژولیده نیشابوری



  • کاظم گلابچی فرد

ای به زندان کرده خلوت با خدا موسی‌ ابن ‌جعفر


ای همه آزادگان را مقتدا موسی‌ ابن‌ جعفر


با نگاه نافذت ای موسی آل محمد


شد عصا در دست موسی اژدها موسی ابن جعفر


ای که در حبس بلا بودی به فرمان الهی


هم قدر را هم قضا را رهنما موسی ابن جعفر

 

کاظمینت از برای شیعیان و دوستانت


هم مدینه، هم نجف، هم کربلا موسی ابن جعفر


این عجب نبود که کوه و دشت و صحرا و بیابان


با تو گردد هم‌ نوا و هم‌ صدا موسی ابن جعفر


تا بود جانم به تن دست از ولایت بر ندارم


کز ولادت با تو بودم آشنا موسی ابن جعفر


عضو عضوم گر ز هم گردد جدا صد بار بهتر


کز تو یک لحظه دلم گردد جدا موسی ابن جعفر


تربت و صحن و سرای تو است در شهر دل من


هر دلی بر تو است یک صحن و سرا موسی ابن جعفر


شُهرت باب‌الحوائج در امامان را تو داری


انس و جان آرند در کویت رجا موسی ابن جعفر


کل خلقت را دهی حاجت اگر آرند خلقت


بر درت پیوسته روی التجا موسی ابن جعفر

 

تو همان چشم خدای ذوالجلالی کز نگاهی

 

خلق عالم را کنی حاجت روا موسی ابن جعفر


دوست دارم کز دو چشم خویش در پای ضریحت


اشک ریزم بر تو هر صبح و مسا موسی ابن جعفر


دوست دارم گردنم در حلقه ی زنجیر باشد


تا کنم یاد از تن پاک تو یا موسی ابن جعفر

 

کُند بر پا، دست در زنجیر، اشکت در دو دیده

 

در دلت خون، بر لبت ذکر خدا موسی ابن جعفر


در دل تاریک زندان زیر ضرب تازیانه


بود خالی جای فرزندت رضا موسی ابن جعفر


کس نبود از دختران تو به بالای سر تو


تا بگرید بر تو و گیرد عزا موسی ابن جعفر

 


  • کاظم گلابچی فرد


یا امام رضا(ع)

 

آمدم ای شاه، پناهم بده

 

خط امانی ز گناهم بده

 

ای حَرمَت ملجأ درماندگان

 

دور مران از در و، راهم بده

 

ای گل بی خار گلستان عشق

 

قرب مکانی چو گیاهم بده

 

لایق وصل تو که من نیستم

 

اِذن به یک لحظه نگاهم بده

 

ای که حَریمت به مَثَل کهرباست

 

شوق و سبک خیزی کاهم بده

  

تا که ز عشق تو گدازم چو شمع

 

گرمی جان سوز به آهم بده

 

لشگر شیطان به کمین من است

 

بی کسم ای، شاه پناهم بده

 

از صف مژگان نگهی کن به من

 

با نظری، یار و سپاهم بده

 

در شب اول که به قبرم نهند

 

نور بدان شام سیاهم بده

 

ای که عطا بخش همه عالمی

 

جمله ی حاجات مرا هم بده

 

حبیب چایچیان

  • کاظم گلابچی فرد


  • کاظم گلابچی فرد



خبر، آمیخته با بغض گلوگیر شده‌ست

 

سیل دلشوره و آشوب، سرازیر شده‌ست

 

سرِ دین، طعمه‌ی سرنیزه‌ی تکفیر شده‌ست

 

هر که در مدح علی(ع) شعر جدید آورده‌ست

 

گویی از معرکه‌ها نعش شهید آورده‌ست

 

روضه‌ی مشک رسیده‌‌ست به بی‌آبی‌ها

 

خون حق می‌چکد از ابروی محرابی‌ها

 

باز هم حرمله... سرجوخه‌ی وهابی‌ها

 

کوچه پس‌کوچه‌ی آینده، به خون تر شده است

 

باز بوزینه‌ی کابوس، به منبر شده‌ است

 

خط و ربط عرب ای کاش که کاشی گردند

 

تا حرم، همسفر «قافله‌باشی» گردند

 

لاشه‌خواران سقیفه، متلاشی گردند

 

می‌زند قهقهه، «القارعه» بر خامی‌شان

 

خون دین می‌چکد از «دولت اسلامی»شان

 

بنویسید: تب ناخلفی‌ها ممنوع!

 

هدف آزاد شده، بی‌هدفی‌ها ممنوع!

 

در دل «عرش»، ورود سلفی‌ها ممنوع!

 

((عرش)) یک روضه‌ی فاش است که داغ و گیراست

 

((عرش)) گفتیم که نام دگرِ سامرّاست

 

شرق، در فتنه‌ی اصحاب شمال افتاده‌ست

 

بر رخ غرب، از این حادثه خال افتاده‌ست

 

وا شده مشت و از این چفیه، عقال افتاده‌ست! 

 

گویی از هرچه که زشتی‌ست، کفی هم کافی‌ست!

 

جهت خشم خدا، یک سلفی هم کافی‌ست!

 

تا «بهار عربی» روی علف باز کند

 

جبهه در شام و عراق از سه طرف باز کند

 

وای اگر دست کجی پا به «نجف» باز کند!

 

عاشق شیرخدا، وارث شمشیر خداست

 

سینه‌ی «سنی و شیعه» سپر شیر خداست

 

لختِ خونِ جگر ماست به روی لبشان

 

کوره‌ی دوزخیان، گوشه‌نشین تبشان

 

لهجه‌ی عبری و لحن عربی، مکتب‌شان

 

نیل را تا به فرات، آنچه که بود، آتش زد

 

شک مکن؟ ما همه را «مکر یهود» آتش زد

 

بی‌جگرها جگر حمزه به دندان گیرند

 

انتقام اُحُد و بدر ز طفلان گیرند

 

چه تقاص‌ ز لب قاری قرآن گیرند

 

بیشتر زان که از این قوم، بدی می‌جوشد

 

از زمین غیرت «حجربن عدی» می‌جوشد!

 

گره، انگار نه انگار به کار افتاده

 

سایه‌ی سرکش ما گردنِ دار افتاده

 

چشم بی‌غیرت اگر سمت «مزار» افتاده

 

صاعقه در نفسِ ابری خود کاشته‌ایم

 

به سر هر مژه‌ای یک قمه برداشته‌ایم

 

سنگ تکفیر به آئینه‌ی مذهب؟ هیهات!

 

ذوالفقار علی و رحم به مرحب؟ هیهات!

 

دست خولی طرف معجر زینب؟ هیهات!

 

ما نمک خورده‌ی عشقیم، به زینب سوگند

 

پاسبانان دمشقیم، به زینب سوگند

 

داس تکفیر، گل از ریشه بچیند؟ هرگز!

 

کفر بر سینه‌ی توحید نشیند؟ هرگز!

 

مرتضی همسر خود کشته ببیند؟ هرگز!

 

پایتان گر طرف «کرب و بلا» باز شود

 

آخرین جنگ جهانیِ حق آغاز شود

 

خوش‌خیالی است مرامی که اجاقش کور است

 

مفتیِ نفتیِ این حرمله‌گان، مزدور است

 

قصه حنجره و تیرِ سه‌پر مشهور است

 

خار در چشم سعودی شده ((بیداریِ ما))

 

باز کابوس یهودی شده ((بیداریِ ما))

 

رگ «بیداریِ ما» شد شریانی که زدند

 

بشنوی (بر دُهُل «جنگ جهانی» که زدند)

 

پاسخ شیعه به هر زخم زبانی که زدند

 

بذر غیرت، سر خاک شهدا می‌کاریم

 

پاسخ شیعه همین است که ((صاحب داریم))


شاعر : احمد بابایی

  • کاظم گلابچی فرد


ﭼﺮﺍ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﻋﻠﯽ ‏(ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ‏) ﺩﺭﻣﯿﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﻮﺭﻩ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺍﺳﺖ؟

ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ‏( ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ‏) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ :

((ﻋﻠﯽ ﺟﺎﻥ ! ﻣﺜﻞ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺜﻞ ﺳﻮﺭﻩ " ﻗﻞ ﻫﻮ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺣﺪ " ﺍﺳﺖ . ﻫﺮ ﮐﺲ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺭﻩ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ، ﻣﺜﻞ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺳﻮﻡ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ  ﻫﺮ ﮐﺲ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺭﻩ ﺭﺍ ﺗﻼﻭﺕ ﮐﻨﺪ ، ﻣﺜﻞ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻭ ﺳﻮﻡ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ، ﻫﺮ ﮐﺲ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺭﻩ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ، ﻣﺜﻞ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ))

ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ! ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﻫﺴﺘﯽ ، ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﺶ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﻗﻠﺒﺎً ﻣﺤﺐ ﺗﻮﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺷﺨﺺ ﯾﮏ ﺳﻮﻡ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﺶ ﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺤﺒﺖ ﻭﺭﺯﺩ ، ﺩﻭ ﺳﻮﻡ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﺶ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﻭﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻨﺪ ﻭﺑﺎ ﺍﻋﻀﺎ ﻭ ﺟﻮﺍﺭﺡ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻨﺪ ، ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺍﺳﺖ .

ﻗﺎﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ‏( ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ‏) : ‏« ﯾﺎ ﻋَﻠُّﯽ ! ﻣَﺜَﻠُﮏَ ﻓِﯽ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﮐَﻤﺜﻞ ﺳُﻮﺭﺓ ِ ‏« ﻗُﻞ ﻫُﻮَ ﺍﻟﻠﻪُ ﺍَﺣَﺪ ٌ ‏» . ﻓَﻤَﻦ ﻗَﺮﺃﻫﺎ ﻣﺮَّﺓً ، ﻓﮑﺄﻧَّﻤﺎ ﻗَﺮَﺃ ﺛُﻠﺚَ ﺍﻟﻘُﺮﺁﻥ ، ﻭ َﻣَﻦ ﻗَﺮﺃﻫﺎ ﻣَﺮَّﺗﯿﻦ ، ﻓﮑﺄﻧَّﻤﺎ ﻗَﺮَﺃ ﺛُﻠﺜﯽ ﺍﻟﻘُﺮﺁﻥ ، ﻭَ ﻣَﻦ ﻗَﺮﺃﻫﺎ ﺛَﻼﺙَ ﻣَﺮّﺍﺕٍ ﻓَﮑَﺄﻧَّﻤﺎ ﻗَﺮﺃ ﺍﻟﻘُﺮﺁﻥ ﮐُﻠَّﻪ . ﻭ ﮐَﺬﻟِﮏ ﺃﻧﺖَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ! ﻓَﻤَﻦ ﺍَﺣَﺒﮏَ ﺑِﻘَﻠﺒﻪ ، ﻓَﻘَﺪ ﺍَﺩﺭَﮎَ ﺛُﻠﺚَ ﺍﻻﯾﻤﺎﻥ ، ﻭَ ﻣَﻦ ﺍَﺣَﺒﮏَ ﺑِﻘَﻠﺒﻪ ﻭَ ﻟِﺴﺎﻧِﻪ ﻓَﻘَﺪ ﺍَﺩﺭَﮎَ ﺛُﻠﺜﯽ ﺍﻻﯾﻤﺎﻥ ، ﻭَ ﻣَﻦ ﺍَﺣَﺒﮏَ ﺑِﻘَﻠﺒﻪ ﻭَ ﻟِﺴﺎﻧِﻪ ﻭ ﯾَﺪﻩ ﻓَﻘَﺪ ﺍَﺩﺭَﮎَ ﺍﻻﯾﻤﺎﻥ ﮐُﻠَّﻪُ . ‏» ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻻﻧﻮﺍﺭ ﺝ 39 ، ﺹ 270 ﻭ ﺝ 27 ، ﺹ 94 ، ﺡ 54 ﻭ ﺗﺄﻭﯾﻞ ﺍﻵﯾﺎﺕ ﺝ 2 ، ﺹ 860 ﻭ ﻣﺤﺎﺳﻦ ﺹ 153 ، ﺝ 77 ﻭ ﮐﺸﻒ ﺍﻟﯿﻘﯿﻦ ﺹ 297 ، ﻣﺒﺤﺚ 15 ﻭ ﯾﻨﺎﺑﯿﻊ ﺍﻟﻤﻮﺩﺓ ﺝ 1 ،ﺹ 376 ))

  • کاظم گلابچی فرد

برخیز که قدسیان جوابت بدهند

 

وز کوثر معرفت شرابت بدهند

 

چون ماه رجب باشدو اعیاد علی

 

کعبه مانند صدف در دل خود گوهر داشت

 

گوهری زینت هستی چونان حیدر داشت

 

یک پیاله ز می اش مست کند عــــالم را

 

آنکــه اندر قدحش باده ای از کوثر داشت

  • کاظم گلابچی فرد








با ذکر یاد و نام علی مست میشوم

 

هر لحظه با کلام علی مست میشوم

 

دانه ز دست هر کس و ناکس نمیخورم

 

چون که به روی بام علی مست میشوم

 

وقتی که نام ساقی کوثر می آورم

 

آنجا به احترام علی مست میشوم

 

جمع اند دور نور علی عاشقان و من

 

همواره با غلام علی مست میشوم

 

رو میکنم به سمت نجف نیمه های شب

 

از دور با سلام علی مست میشوم

 

بعد از نماز موقع تسبیح گفتنم

 

هوهو کنان ز جام علی مست میشوم

  

ذکرم شده علی مددی والی الولی

 

یامظهر العجایب و یا مرتضی علی

 

عطرش ز کعبه آمد و عالم بهار شد

 

دنیا برای دیدن او بیقرار شد

 

از سینه چاک بودن کعبه مشخص است

 

آئینه صفات خداوندگار شد

 

وقتی ز کعبه شمس جمالش طلوع کرد

 

خورشید از ریاست خود برکنار شد

 

هر شب در آسمان رخ ماه اعتبار داشت

 

تابید روی حیدر و بی اعتبار شد

 

در عرش با خدای خودش رفت و دست داد

 

وقتی به روی دوش پیمبر سوار شد

 

کعبه ندیده بود کسی را به این مقام

 

از برکت علی ست ولایت مدار شد

  

نیرو گرفت بازوی پیغمبر خدا

 

از قدرت حمایت و نیروی مرتضی

  

دنیا اگر نداشت علی را بقا نداشت

 

بی مرتضی و فاطمه دنیا صفا نداشت

 

کار تمام خلق به پایان رسیده بود

 

دنیا اگر ولایت شیر خدا نداشت

 

این طور شسته رفته به ماها نمیرسید

 

اسلام اگر حمایتی از مرتضی نداشت

 

دنیا اگر که عاشق روی علی شده

 

چون که از اولش چو علی مقتدا نداشت

 

پیراهنش اگرچه چنین وصله دار بود

 

مولا به جز خدا به کسی اعتنا نداشت

  

آمد خدای را به زمین ها بیاورد

 

کفوی برای حضرت زهرا بیاورد

  

وقتی که جنگ را به عدو مثل نار کرد

 

سیل هجوم لشکریان را مهار کرد

 

وقتی شبیه شیر به خیبر هجوم برد

 

به به ببین که هیبت مولا چه کار کرد

 

در جنگ خندق این اسدالله را ببین

 

غرش نکرده لشکر دشمن فرار کرد

 

تا بر کمان ابروی خود تیر را نهاد

 

پلکی به هم گذاشت یلان را شکار کرد

 

با نعره ها و عربده ی تیغ ذوالفقار

 

دنیا به ناز شست علی افتخار کرد

 

آندم که نام فاطمه روی لبش نشست

 

با ذوالفقار خود همه را تار و مار کرد

  

بیخود که نیست او اسدالله حیدر است

 

دنیا حقیر حضرت ساقی کوثر است

 

دل را اگر که مست می تاک میکند

 

بار گناه قلب مرا پاک میکند

 

اعجاز میکند بخدا حضرت علی

 

این خاک را به یک نظر افلاک میکند

 

زهرا که هست تیغ علی خوب میبُرد

 

او با دعای فاطمه کولاک میکند

 

او صاحب صفات خداوند اکبر است

 

در گود معرفت همه را خاک میکند

 

هرگز عجیب نیست اگر بیت کعبه هم

 

سینه برای آمدنش چاک میکند

  

او از ضریح خویش به من شور میدهد

 

وقتی که تشنه میشوم انگور میدهد

  

خاک پای غلامان حیدرند

 

محشر که میرسد همه پیش پیمبرند

 

آنانکه رزق خویش را از این سفره می برند

 

یعنی که با ابوذر و سلمان برادرند

 

آری تمام ما به علی ختم میشویم

 

چون شیعیان واقعی از نسل قنبرند

 

آنانکه از پیاله او آب میخورند

 

شیعه اگر شدند همه مدیون مادرند

 

این بگو به هرکه گدای علی نشد

 

عالم به زیر پرچم ساقی کوثرند

 

هرکس علی علی نکند خار میشود

 

در پنجه های نفس گرفتار میشود

  

این دست ما و دامن احسان تو علی

 

هر شب نشسته ایم سر خوان تو علی

 

قوم عجم که نسل به نسل عاشق توأند

 

باید دعا کنند به سلمان تو علی

 

آقا به جان حضرت زهرا مرا بخر

 

تا که روم به زمره خوبان تو علی

 

ماه رجب شده نظری کن امام عشق

 

بی برکت است سفره به جز نان تو علی

 

مستم هنوز مثل تمام ملائک از

 

عطر نماز صبح در ایوان تو علی

  

آقا چه میشود که مسلمانمان کنی

 

ما را نجف دوباره تو مهمانمان کنی

 

شاعر: مهدی نظری

 


  • کاظم گلابچی فرد

ماخشکسالیم و شما باران مایی 

دریای لطف و فضل بی پایان مایی

  

وقتی که اسم فاطمه روی لب ماست 

بوی تو می آید، یقین مهمان مایی

  

شاگرد درس تو کرامت پیشه گان اند 

استاد درس مکتب عرفان مایی

  

هرکس که باشد منکرت پست است اما 

من مطمئنم اینکه تو، قرآن مایی

  

آنکس که با تو رفت بیراهه نرفته 

درکشتی فیض خدا، سکان مایی

  

ازلطف و احسان شما، ازعلم و جودت 

بی پرده می گویم شما ایمان مایی

  

تو در دل خوبان عالم جای داری 

زیرا که نوردیده سلطان مایی

  

چشم و چراغ هشتمین ماه خدایی 

یعنی که فرزندعلی موسی الرضایی

  

آنقدرکه چشمان زیبای تو ناز است 

مانند سجاده به طاق عرش باز است

  

وقتی که اسم تو می آیدآسمان هم... 

با ذکرنامت غرق در سوز و گداز است

  

یک دوقدم بردار که عالم ببیند 

خاک زمین ازگامهایت دلنواز است

  

روزقیامت می شود فهمید این را : 

هرکس که قدری با تو باشد سرفراز است

  

ماراهم از حال دعایت جرعه ای ده 

آقا امامت کن بیا وقت نماز است

  

مرغ سحر دیشب تمام ذکرش این بود 

نام جواد از روز اول چاره ساز است

  

وقتی که تو روبه خدا غرق دعایی 

انگار که حیدر کنار جانماز است

  

مارا بخر تا که برای تو بمانیم 

روزیمان کن تا گدای تو بمانیم

  

در هر نگاه تو صفارا می توان دید 

قطعا علی موسی الرضا را می توان دید

  

درنیمه شبهای خدایی تو آقا 

هرشب سرشک ربّنا را می توان دید

  

آقا بجان نوکرانت کفر این نیست 

درچشمهای تو خدا را می توان دید

  

دست گدا وقتی که سوی تو دراز است 

لطف امام مجتبی را می توان دید

  

هرشب کنار سفره ات خضر و کلیم اند 

چون حضرت خیرالنسا را می توان دید

  

عالم فقیر دستهایت هست زیرا 

درخانه تو انبیا را می توان دید

  

از آسمان کاظمین ازروی گنبد 

گلدسته های کربلا را می توان دید

  

از صحن تو تا کربلا یک راه دارد 

یک جاده ای که نام ثارالله دارد 

مهدی نظری

  • کاظم گلابچی فرد

تبسم لعل لب را باز کن 

می خرم نازِ تو را من، ناز کن

 

حوریان محوِّ رخِ مه پاره ات 

کعبه ی خیل ملک گهواره ات

  

گردش چشمان تو عشق آفرین 

رشته ی قنداقه ات حبل المتین

  

زینت آغوشِ دامانِ رباب 

آینه گردانِ رویت آفتاب

  

عالم و آدم همه محتاج تو 

بر سر دوش پدر معراج تو

 

بسته بر هر تار موی تو نجات 

تشنه ی لب های آب فرات

  

کودکی اما به معنا پیرِ عشق 

روی دستم می کنی تفسیر عشق


 

آمدی فارغ ز تنهایی شدم 

از تماشایت تماشایی شدم

  • کاظم گلابچی فرد